کانون سازندگان اندیشه جوان

اندیشه اینجاست کنار شما. . .

کانون سازندگان اندیشه جوان

اندیشه اینجاست کنار شما. . .

زندگی

زندگی...

خدایا اگر زندگی دوباره ای می داشتم، نمی گذاشتم حتی یک روز

بگذرد، بی آنکه به مردمی که دوستشان دارم بگویم  دوستتان دارم.

ادامه مطلب ...

چالشهای مدیریت آینده

در آینده نقش مدیریت هزینه استراتژیک (S.C.M) بسیار با اهمیت می گردد. در این راستا. شرکتها باید برای کاهش هزینه ها در آینده فعالیتهای خود را فقط محدود به داخل خود نکنند،کاهش هزینه ها فقط با برنامه های استراتژیک همکاری بین شرکتها میسر خواهدشد. شرکتها باید با واحدهای تولیدکننده، کمپانی های عرضه کننده و همچنین با خریداران محصول خود، برنامه های کاهش هزینه را مشترکاً تدوین کنند.
لازمه این امـــــر اصلاحاتی است که باید در رفتار عرضه کنندگان و خریداران و همچنین رفتار شرکت نسبت به کاهش هزینه ها به وجود آید. به عنوان نمونه پذیرش مدیریت کیفیت جامع (T.Q.M) نـه تنها هزینه های خریدار را کاهش می دهد (زیرا نیازی به بازرسی و برگشت محصول معیـــــوب ندارد) بلکه به نفع عرضـــه کننده هم تمام می شود (زیرا از دوباره کاری یا تولید محصول معیوب که باید از بین برود، جلوگیری می کند)

ادامه مطلب ...

زندگی چیست؟؟

زندگی چیست؟

زاده شدیم تا چه کنیم؟زاده شدیم برای اینکه عشق بورزیم،زاده شدیم تا با اندیشه نیک زندگی کنیم.زاده شدیم تا به یکدیگر احترام بگذاریم.فرصت زندگی یکبار است والان چگونه از این فرصت بهره مندیم؟ وآیا تا به حال به درستی از این فرصت استفاده کرده ایم؟آیا کمی فکر کرده ایم که هدفمان از این زندگی چیست؟آیا خود را شناخته ایم که چه موجودی هستیم و چه کارایی هایی داریم؟خیر،اگر خود را شناخته بودیم،اندیشه،فکر،اراده وتمام افسار رفتارمان را به دیگران نمی سپاریم تا آنها هرجا

ادامه مطلب ...

خدایا همت والا عنایت بفرما...

شانس ما رو نیگا ! همین چند وقت پیش با بچه ها تصمیم  گرفتیم یه انجمن راه بندازیم . تو سر هر کدوممون هم هزار تا آرزوی دور ونزدیک .  این ور بدو  اون ور بدو تا آخر سر تونستیم اسم انتخابیمون رو به سازمان بقبولونیم . سازمان ملی جوانان رو خیلی مهربون تر از این حرف ها تصور می کردیم ، ولی نه . با ما سر سازش نداشت . را به را اسم های ما رو رد می کردن . ما هم ذره ای  شاکی شدیم و همچین یه هوا زیر لب غر و لندمون بلند شد . باور کنید اگه می دونستیم آهمون اینقدر بگیره ، از خدا یه چیز دیگه میخواستیم . اصلاٌ فکر نمیکردیم تا این حد قدرتمند باشه که موجودیت این سازمان رو به سمت انحلال ببره . شمام شنیدید ؟ این روزا زمزمه ی ادغام سازمان ملی جوانان با سازمان تربیت بدنی و تشکیل یه وزارتخونه ی واحد به نام وزارت ورزش و جوانان به گوش می رسه . خب بدم نیست . ولی اخیراٌ که ما تو سازمان میرفتیم میومدیم هی بهمون می گفتن سعی کنید قبل از سال نود کاراتون رو بندید . اصلاٌ نمیدونستیم چه خبر بود . ما که هی فکرمون می رفت به سمت گم و نابود شدن پروندمون تو اساس کشیای سازمان . آدمیزاده دیگه . بگذریم . اینم از شانس ماس . تا اومدیم یه حرکت بزنیم زدن تو برجکمون . با جوون اینجوری تا نمیکنن والا . از شما چه پنهون ؛ مبالغی دلسرد شدیم . اول راه بودیم دیگه . خلاصه تیکه پاره های دل امید شکستمون رو جمع کردیم و دوباره با تمام قوا خواستیم که کارهامون رو در هر شرایطی که هست پیش ببریم . به خدا نخواستیم نفوس بد بزنیم همین اول کاریا ‍! یه وقت فکر نکنید کمر به تخریب وزارتخونه تولد نیافته بستیم ها ! نه . فقط نگران خودمونیم . دعاشونم میکنیم تازه . یعنی از خدا میخوایم که کاراشون زودتر رو به راه بشه تا ما هم از بلا تکلیفی در بیایم و یه سر و سامون رسمی بگیریم . مطمئن نیستیم ولی امیدواریم مثل اون دفعه دعامون مستجاب شه . خدایا هم به ما هم به مسئولین ذیربط محترم همت والا عنایت بفرما...