شروعی دوباره . خیزشی عظیم در طبیعت و بهاری تازه تر از همیشه در اندیشه مردم . تازگی را
می شود از بوی برگهای زردی که اکنون دیگر نیست احساس کرد . چه دیدنی است هیاهوی
مردم خسته از زمستان . هر بار که روز های پایانی هر سال فرا می رسد ، همه چشم به
آینده می دوزند . کهنه های ذهن که نو نمی شود . مردم هم آن ها را دور می ریزند و
بهار اندیشه را به رقص می آورند . همه امیدوارند . گویی واژه شکست اصلاً تولد
نیافته که مردم بخواهند به آن فکر کنند و آن چه از آن لبریز اند حس خوب پیروزی و
شادکامی است . کودکانی که حتی نوشتن نوروز را هم بلد نیستند برای آمدنش بی قراری
می کنند . ماهی هفت سین را بیش از همه دوست می دارند . مادر بزرگ ها هم قرآن خود
را به مسجد بخشیده اند و برای هفت سین امسال قرآن جدید را از لای ترمه در می آورند
. برکت مهمان سفره ایرانیان است با برنج شمال . با ماهی جنوب . زمان هم به پایان
امسال خود نزدیک می شود و با ناراحتی و بی خداحافظی جای خود را به ثانیه های نو
پای سال جدید می دهد . قرار است شادی را میزبانی کنیم . به پیشواز زدودن زنگار از
دل و جان می رویم و این نو شدن را جشن می گیریم .
* نوروز باستانی بزرگ ایران کهن ، بر جهانیان گرامی باد .*