کانون سازندگان اندیشه جوان

اندیشه اینجاست کنار شما. . .

کانون سازندگان اندیشه جوان

اندیشه اینجاست کنار شما. . .

تاریخچه روان شناسی اجتماعی

توجه به تاثیر اجتماع بر فرد و تعامل فرد و جامعه موضوعی نیست که بشر صرفا در قرن بیستم و با ظهور علم روان شناسی جدید به آن عنایت کرده باشد. بسیاری از فلاسفه و حکما از زمانهای بسیار دور موضوعات روان شناسی اجتماعی را به زبان خود و با روشهای مرسوم عصر خویش مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. از نویسندگان غربی نزدیکترین آنان به عصر ما که در این راه کوشیده‌اند، نام دانشمندان فرانسوی تارد و لوبون از همه بیشتر دیده می‌شود.

اینان تحت تاثیر روان شناسی عصر خود به ویژه روان شناسی شارکو ، رفتارهای اجتماعی را حاصل تقلید و تلقین دانسته و هر یک از دید خود کیفیت نفوذ اجتماع بر فرد را توضیح داده‌اند. این کوششها بالاخره در دهه اول قرن حاضر به نوشتن اولین کتابهای روان شناسی اجتماعی توسط راس و مکدوگال از انگلیس و وونت از آلمان انجامید. از آن تاریخ این دانش اجتماعی به ویژه در امریکا ، آهنگ رشد پرشتابی به خود گرفت و از جهات مختلف دستخوش تحول و تکامل شد.

ادامه مطلب ...

پایان صهیونیزم

کانون سازندگان اندیشه جوان با هدف آگاه سازی جوانان و همچنین انذار نسبت به تبلیغات فریبنده غرب و رسانه های آن ، اقدام به برگزاری نمایشگاه پایان صهیونیزم با محور های فوق الذکر نموده است. از کلیه علاقه مندان دعوت می شود تا در نگارخانه مهر فرهنگسرای انقلاب اسلامی از این نمایشگاه دیدن کنند.

• سرچشمه های تاثیرگذار بر فلسفه ی یهودی

رشد فلسفه ی یهودی قرون وسطا رشدی متأخر و مسبوق به افکار دینی چندین قرن پیش از آن بوده است که هم در کتاب مقدس و هم در منابع حاخامی وجود داشتند. محیط فرهنگی ای که فلسفه ی یهودی از آن نشأت گرفت، تحت سیطره ی اندیشه های یونانی گرایانه ای بود که از صافی ذهن مفسران اسلامی و مسیحی و مسلمان گذر کرده بود. در قرن چهارم قبل از میلاد، اسکندر کبیر از گسترش فرهنگ و تمدن یونانی حمایت کرد؛ بعد از مرگش شهر اسکندریه (پـایتخت بطلمیوسیان در مصر) وانطاکیه(پـایتخت سوریه در زمان حکـومت سلوکیدها) به مراکز فراگیری زبان یونانی تبدیل شدند. در قرن اول قبل از میلاد هنگامی که سوریه به یکی از ایالات روم تبدیل شد، و تا زمانی که مسیحیت مذهب امپراتوری شد، این سنت ها ادامه یافت. به همین منوال، در مشرق زمین که اسلام دین غالب بود متون یونانی به عربی ترجمه شد و تأثیر عمیقی بر تفکر مسلمانان گذاشت.
بدین ترتیب، به طور غیرمستقیم نویسندگان یونانی به معلمان یهودی ها تبدیل شدند؛ این مطلب به خصوص در سرزمین های اسلامی که یهودیان در تدوین و تنظیم نظام های فلسفی خودشان متفکران عرب را سرمشق قرار داده بودند صادق بود. به خصوص وقتی که اسلام به وسیله ی عالمان الاهیات که به متکلم معروف اند ارائه شد تأثیر شایانی بر متفکرین یهودی اوایل قرون وسطا گذاشت.از نظر این الاهیدانان اسلامی، عقل در کنار حجیت قرآن و سنت (تعالیم سنتی مربوط به [حضرت] محمد [ص]) منبع مهمی برای شناخت دانسته می شد.
هدف این متفکران این بود که دین را از آلایه ی تحریف بزدایند. آنان به عنوان یک مکتب فکری بر آن بودند تا در مخالفت با ارسطوئیان، حدوث جهان، مشیت الاهی و واقعیت معجزه را اثبات کنند؛ ارسطوئیان همیشگی بودن حرکت را تصدیق، و علم خدا نسبت به جزئیات را انکار، و بر تغییرناپذیری ماهیت قوانین طبیعت اقامه ی دلیل می کردند.
از دیدگاه این متفکران اسلامی، خدا پیوسته خلق می کند و قوانین طبیعت او را محدود نمی سازد. بنابراین، هنگامی که پدیده های طبیعی رخ می دهند در اشتباه خواهیم بود اگر بپنداریم هر معلولی مسبوق به علتی است، بلکه خدا خودش علت مستقیم هر رخدادی است. مثلاً، باران می بارد چون خدا چنین خواسته است، نه به علت قوانین حاکم بر طبیعت؛ زمین مرطوب می شود، چون به فرمان الاهی است. اگر خدا اراده کند که بعد از بارش زمین خشک باقی بماند همین طور می شود. بر این اساس، معجزه ها اسرارآمیز نیستند؛ به عبارت دیگر، آنها پدیده هایی اند که خداوند صرفاً برای اهداف خاصی به وجود آورده است. به همین ترتیب، نظریه ی خلقت نیز با این تبیینی که از پدیده های طبیعت ارائه شد، اثبات می شود.
اما کهن ترین فرقه ی کلامی، معتزله، اساساً به سبب ارائه ی چنین تئوری های فیزیکی ای معروف نگشت، بلکه برداشت های آنها از توحید و عدالت خدا آنان را از دیگر مکاتب تفکر اسلامی متمایز ساخت. از همه مهم تر، برداشت خاص آنان از عباراتی از قرآن که خدا در آنها به گونه ای انسان وار توصیف شده است از اهمیت محوری ای بر خوردار بود.
به نظر آنان، وقتی از چشم خدا، گوش خدا، یا دست خدا صحبت می شود یا وقتی که دیدن، شنیدن و استوا به خدا نسبت داده می شود، این تعابیر به هیچ وجه بر مادی بودن او دلالت نمی کند. به زعم آنان، این گونه اوصاف را باید استعاره تلقی کرد؛ همین طور معتقد بودند وقتی صفاتی به خدا نسبت داده می شود باید آنها را به گونه ای تصور کرد که گویی متمایز از ذات خدا هستند، زیرا اگر این صفات قدیم باشند، تعدد قدما لازم می آید و باید از وحدت مطلق خدا دست کشید. تنها راه دفاع از وحدت مطلق خدا این است که بگوییم خداوند صفات ثبوتی ندارد. بنابراین، خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه محض و... است، اما نه از آن جهت که او چنین ویژگی هایی را به عنوان صفت دارد.
موضوع اصلی دیگری که دغدغه ی معتزله بود عدالت خداوند است. اندیشمندان مسلمان اولیه، با تأکید بر عدالت به عنوان تنها علامت ارتباط خدا با انسان از آزادی کامل اراده، دفاع می کردند. آنها استدلال می کردند خداوند باید عادل باشد وگرنه نمی تواند ایفای نقش کند؛ اما هنگامی که به مسئله ی حسن ذاتی اعمال می پرداختند، اظهار می داشتند اعمال از آن رو حسن و نیکو هستند که خدا چنان خواسته است. اما معتزله به ویژگی مطلق و ذاتی یک عمل اعتقاد داشتند؛ به عبارت دیگر، از نظر آنان عقل ،حسن یا قبح اعمال را تشخیص می دهد و یک عمل از آنجا که حسن ذاتی دارد، خداوند به آن امر کرده و بالعکس چون قبح ذاتی دارد از آن نهی کرده است.
نظریات معتزله از آنجایی که بر متفکران یهودی اوایل قرون وسطا تأثیر گذاشت برای تاریخ تفکر فلسفی یهود اهمیت تعیین کننده ای داشت. برای مثال، موسی ابن میمون که در قرن دوازدهم قلم می زد، بر تأثیر این نویسندگان مسلمان بر تفکر یهودی تأکید می ورزد :
در آثار معدودی که گائون هاو قرائی هادرباره ی یگانگی خدا و موضوعات مرتبط با این آموزه نوشته اند،درخواهید یافت که آنان متکلمین اسلامی را سر مشق قرار داده اند...اتفاقاً هنگامی که مسلمانان این روش کلامی را اختیار کردند در میانشان فرقه ی جدیدی به نام معتزله به وجود آمد.علمای ما در برخی از موضوعات،نظریه و روش معتزله را به کار بستند.
علاوه بر کلام معتزلی، تعدادی از فلاسفه ی یهودی قرون وسطا از دو نظام فکری یونانی به شدت تأثیر پذیرفتند؛ یعنی نظام ارسطویی و نظام نوافلاطونی. فلسفه ی ارسطویی مبتنی بر این فرض بود که جهان را تنها از طریق مشاهده می توان شناخت. طرفداران این نظریه مدعی اند به چنین شناختی از طریق مطالعه ی علوم نظری و عملی می توان دست یافت. از قدیم، علوم نظری به طبیعیات، ریاضیات و ما بعدالطبیعه تقسیم می شد، و علوم عملی شامل اخلاق، اقتصاد و سیاست بود. از طرف دیگر، منطق به مثابه ی ابزار همه ی تحقیق های علمی به کار گرفته می شد. در نظام ارسطویی، طبیعیات با بررسی تغییراتی که در جهان به وقوع می پیوندد سر و کار دارد؛ به عبارت دیگر، این تغییرات با علت های چهارگانه ی مادی، فاعلی، صوری و غایی تبیین می شوند. جهان نیز خود به حوزه های فلکی و زمینی تقسیم می شود. موجودات قلمرو زمینی به معدنی، نباتی و موجودات عاقل دسته بندی می شوند که همه از ماده و صورت، ترکیب شده اند. در اینجا کون وفساد رخ می دهد و همه ی اشیا به چهار عنصر مادی آب، هوا، آتش و خاک تجزیه می گردند. اما در قلمرو افلاک، کون و فساد رخ نمی دهد؛ یعنی همه چیز فناناپذیر است و تنها حرکت موجود، حرکت افلاک سماوی است. قلمرو فلکی از عنصر پنجمی ساخته شده و شامل افلاکی است که در آنها خورشید، ماه، سیارات و ستاره های ثابت قرار دارند. هر فلکی خود دارای جسمی است که توسط نفس و عقل غیرمادی، کنترل می شود. در
از دیدگاه متفکران اسلامی، خدا پیوسته خلق می کند و قوانین طبیعت او را محدود نمی سازد. بنابراین، هنگامی که پدیده های طبیعی رخ می دهند در اشتباه خواهیم بود اگر بپنداریم هر معلولی مسبوق به علتی است، بلکه خدا خودش علت مستقیم هر رخدادی است.

مرکز جهان زمین قرار دارد که همه ی افلاک حول محور آن می چرخند.
همه ی موجودات جاندار یعنی گیاهان، حیوانات و انسان ها تابع عامل ذاتی حرکت یعنی نفس هستند. در انسان ها نفس دارای طیف گسترده ای از قواست: قوای تغذیه، قوای حسی، قوای شوقی[خواهشی] و قوه ی عاقله. والاترین قوه عقل است و هدف زندگی به کمال رساندن استعدادهای این قوه است. این قوه به عنوان عقل بالقوه آغاز به فعالیت می کند، و از طریق فعالیت های گوناگون عقل بالفعل می شود و سرانجام به عقل مستفاد تبدیل می گردد. تا آنجایی که به معرفت بشری مربوط می شود، عقل فعال عامل اصلی است؛ به دیگر سخن، در متون یهودی و اسلامی عقل فعال با نازل ترین مرتبه ی عقول سماوی برابر است. علاوه بر این، عقل فعال رسالت را به کسانی که زمینه ی مستعدی دارند، افاضه می کند. در این نظام فلسفی، متاطبیعیات به مطالعه ی وجود از قبیل وجود خدا و عقول مفارق که همان فرشتگان اند می پردازد. مقصود از اخلاقیات اکتساب فضیلت های اخلاقی و عقلی است؛ این فضیلت های اخلاقی با پیروی از اصل اعتدال به دست می آیند و به عنوان مقدمه ی دستیابی به فضایل عقلانی به کار می آیند.
دومین نظام فلسفی ای که بر فلاسفه ی یهودی قرون وسطا تاثیر گذاشت، فلسفه ی نوافلاطونی بود. مکتب نو افلاطونی با صور مختلفی که داراست، نظریه ی فیض را در خود گنجانده است. براساس این نظریه، به همان شیوه ای که پرتوها از خورشید صادر می شوند یا آب از سرچشمه فوران می کند، جهان از خداوند نشأت می گیرد. برای تضمین وحدت الاهی، متفکران نو افلاطونی اعتقاد به صادر اول داشتند که آن را با عقل (لوگوس) یا اراده ی الاهی یکی می دانستند. آنها با استفاده از مفهوم عالم کبیر (جهان) و مفهوم عالم صغیر (انسان) استدلال می کردند که تعدادی جوهر روحانی نظیر عقل، نفس و طبیعت بین صادر اول و جهان وجود دارد. علاوه بر این، برخی از نو افلاطونیان به وجود جواهر روحانی مرکب از ماده و صورت معتقد بودند.
مکتب نو افلاطونی با مظاهر گوناگونش تصریح می کند تمایزی بنیادی بین خدا و خلقت وجود دارد. از این رو، خداوند را تنها با صفات سلبی می توان توصیف کرد. برخی از نو افلاطونیان با این فرض که بین خالق و جهان تمایز است، تأکید می کنند که صدور جهان از خدا به ضرورت صورت گرفته و مقارن با اوست. بعضی دیگر مدعی اند که جهان با اراده ی الاهی به وجود آمده است. نوافلاطونیان به دوگانگی بدن و نفس در انسان اعتقاد داشتند؛ منشأ نفس از عالم بالا است و ناگزیر از همراهی بدن است. هدف زندگی آزاد کردن نفس از بدن است و این مهم با قادر ساختن نفس به بازگشت به منشأ خود در قلمرو فلکی،ممکن می گردد.

● آشنایی با فلسفه ی یهود

فلسفه ی یهودی چیست؟ پاسخ این سؤال بستگی به برداشت ما از فلسفه دارد. شکی نیست که اسرائیلیان قدیم منشأ جهان و ذات و فعل خدا را به گونه ای فلسفی مورد تأمل قرار داده اند. از این رو، کتاب مقدس عبری با شرحی از آفرینش و ارتباط خدا با مخلوقات بشری آغاز می شود، و پنج کتاب موسی تاریخ اسرائیل قدیم را از دوران مشایخ تا مرگ موسی پی می گیرند. بقیه ی کتاب های مقدس عبری پیدایش و رشد قوم یهود در طی کشورگشایی، ظهور سلطنت، افول حکومت های شمالی و جنوبی و بازگشت از اسارت را توصیف می کنند. در گستره ی این اثر حماسی، خدا چنان توصیف شده که گویی در آشکار ساختن نقشه ی ازلی خویش نگران سرنوشت قوم برگزیده است.
حاخام هایدوره ی تنائی( که در فاصله ی قرن اول قبل از میلاد تا قرن دوم بعد از میلاد است) و حاخام های دوره ی امورائی ( که بین قرون دوم و ششم میلادی است) چنین تفکر و بینشی را نسبت به خدا و ارتباط آن با کیهان به روشی مشابه ادامه دادند. این تفکرات الاهیاتی ،طیف وسیعی از موضوعات را در بر می گیرد که عبارت اند از: وحدت، علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خدا؛ اسرائیل و رسالتی که در قبال ملت ها دارد؛ مفهوم مسیحا و نجات؛ و هدف و قلمرو شریعت اخلاقی. علاوه بر تلمودهای فلسطینی و بابلی، در میشنا و میدراش نیز توجه حکما به بحث های الاهیاتی و فلسفی در چارچوب یهودیت معطوف شد. علاوه بر این، متون عرفانی یهودیت نیز مشتمل بر تحقیقات نظری پیچیده ای درباره ی سیر آفرینش و ذات الوهیت اند.
اما اگربخواهیم دقیق سخن بگوییم، این منابع مکتوب، اعم از کتاب مقدس و نوشته های حاخام ها، با فلسفه ی یهودی تفاوت دارند. در هیچ کدام از اینها تلاش عقلانی و نظام مندی برای ارائه ی تبیینی از ذات خدا صورت نگرفته است. بنابراین، نوشته های کتاب مقدس و حاخام ها با تفکر فلسفی یونانی که در آثار نویسندگانی چون افلاطون و ارسطو یافت می شود بسیار متفاوت است. هرچند اسرائیلیان قدیم و حاخام ها درباره ی بنیادی ترین مسائل فلسفی اندیشیده اند، اما افکارشان پراکنده و فاقد انسجام بود. از این دید، در اشتباه خواهیم بود اگر تفکر یهودی پیش از قرون وسطا را تفکری فلسفی بدانیم؛ بلکه این ها شامل تفکرات غیرنظام مندی است که اساسی ترین مسائل را در زمینه های دینی بررسی می کند. در نوشته های الاهیاتی یهود، تنها آثار متفکر قرن اول، یعنی فیلون اسکندرانی، را می توان از این سبک مستثنا دانست. فیلون در مجموعه ای از آثارش تلاش کرد تا فلسفه ی یونانی و تعلیمات یهودی را با هم درآمیزد. او با استفاده از روش تأویلی در تفسیر کتاب مقدس، خدای یهودیت را با مقولات فلسفی یونان تبیین کرد و دیدگاه های یهودیت نسبت به خدا و بشریت و جهان را بازسازی نمود.

حرکت جوهری از بسیار به یک -قسمت

نویسنده:دکتر شهرام شفیعی

پرورش فیلسوف
 

اکنون باید از زندان غار( یعنی عالم شهادت و دنیای آگاهی حسی) در آئیم و به جهان و شناسائی معقول تعالی جوئیم. تا صور یا کلیاتی را که در خود داریم بیابیم و برای نظاره ی آنها با تمرین و ممارست عادت کنیم، به گونه ای که سرانجام بتوانیم به معرفت حقیقی نائل شویم.

به کار بردن عقل
 

نخستین گام هدایت ایشان است به تشخیص نقص و عدم کفایت آگاهی حس، و توجه دادن آنان به وقوع مکرر بعضی امور شگفت انگیز در عالم شهادت، آدمی از مشاهده اینکه در دنیای سایه ها، شیئی واحد صفات متغیر و گوناگون دارد به شگفت می آید. مثلاً انگشت چهارم وقتی با انگشت کوچک مقایسه می شود بزرگ است، اما در مقایسه با انگشت وسط کوچک است. آیا انگشت چهارم بزرگ است یا کوچک؟ سقراط می گفت وقتی شخصی به چنین مساله می اندیشد این اخبار و آگاهیها که نفس بواسطه ی حواس دریافت می کند بسیار عجیب و غریب و محتاج تبیین و توضیح است. چشم شیء را بزرگ و نیز کوچک می بیند. برای تبیین این امر، بنابر نظر سقراط ذهن جستجو و فحص کلیات یا مثل را آغاز می کند.

1-علم حساب
 

برای آنکه حکیم آینده از همان آغاز سفر خود بسوی فهم و شناسائی عقل را بیش از حواس به کار برد، سقراط مرحله ی دومی که طولانی تر و دشوارتر است پیشنهاد میکند. این مرحله شامل تربیت فکر و ذهن برای بررسی انتزاعیات و استدلال درباره ی کلیات یا صور است.
بدین منظور دانشجو ابتدا باید علم حساب را فرا گیرد. در اینجا بجای نگاه کردن به سایه ها، باید با درون بینی به مثل بنگرد و بیاموزد که فقط با افکار و معانی سر و کار داشته باشد نه با اشیاء محسوس. سقراط معتقد بود که « علم حساب دارای نتیجه ای بزرگ و متعالی بخش است»، که نفس را وا میدارد تا درباره ی اعداد انتزاعی تفکر و تعقل کند و اشیاء مرئی یا محسوس را از مرحله ی استدلال طرد نماید». کسی که علم حساب می آموزد با آموختن عمل جمع« در ذهن خود» بجای شمردن با انگشتان، از غار رهائی می یابد و به مفهوم اجمالی صوری که در خود اوست نائل می شود.

هندسه
 

کسی که می خواهد« فرمانروا- فیلسوف» شود پس از آنکه در علم حساب مهارت یافت، بنابر پیشنهاد سقراط باید هندسه فراگیرد. زیرا « معرفتی که در هندسه مورد نظر است شناسائی ثابت و سرمدی است نه آنچه فانی و گذراست». هندسه آدمی را به کشف حقایق ضروری درباره ی امور کلی از قبیل خط و مربع و مثلث و دایره هدایت می کند وقتی شخص چنین حقایقی را نه از روی مشاهده ی تصاویر یا اشکال و نمودارها، بلکه تنها از روی مثل، کشف نمود حال دانش و معرفتی کسب کرده است که می تواند مبرهن و تغییرناپذیر باشد. تصاویر یا نمودارها ممکن است دگرگون شوند. اما حقایق هندسی، که منحصراً متکی و وابسته به مثل است تغییر نخواهد کرد.

علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی

مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب شناسی اجتماعی (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظمی های اجتماعی. در واقع، آسیب شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه یابی بی نظمی ها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوه های پیش گیری و درمان آن ها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است. 1 به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بی نظمی ها و نابسامانی های اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید می آید و رفتارها آسیب می بیند. یعنی، آسیب زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.

ادامه مطلب ...

فرهنگ

فرهنگ(Culture) مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است.
در جامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی عنوان گردیده است. معروفترین و شاید جامع ترین تعریفی که از فرهنگ ارائه گردیده است، متعلق به ادوارد تایلر TYLOR است که در بالا ذکر شد.

ادامه مطلب ...

جشن بزرگ دهه کرامت

فرهنگسرای انقلاب اسلامی از بانوان محترم دعوت به عمل می آورد تا در جشن بزرگ دهه  

کرامت حضور یابند .  

 

این جشن روز شنبه مورخ16/07/1390از ساعت 16 الی 18 در سالن فجر به همراه سخنرانی  ،  

تواشیح ، اهدای شاخه گل ، مسابقه و ... برگزار می گردد .